English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3366 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
caveat subscriptor U مسئولیت به عهده عضو میباشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
(in) charge of something <idiom> U مسئولیت کار یاکسانی را به عهده داشتن
profit centre U قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
collective guarantee U مسئولیت دسته جمعی مسئولیت تضامنی
free port U بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
free ports U بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
undertake U عهده دار شدن بر عهده گرفتن متعهد شدن
undertakes U عهده دار شدن بر عهده گرفتن متعهد شدن
undertaken U عهده دار شدن بر عهده گرفتن متعهد شدن
custody U مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
responsibilities U عهده
responsibility U عهده
on U عهده
undertaking U عهده
responsibility U مسئولیت
liability U مسئولیت
liabilities U مسئولیت
onus U مسئولیت
irresponsible U بی مسئولیت
unresponsive U بی مسئولیت
responsibilities U مسئولیت
trusts U مسئولیت
liability to disease U مسئولیت
amenableness U مسئولیت
burthen U مسئولیت
trust U مسئولیت
trusted U مسئولیت
menage U مسئولیت
responsibly U با مسئولیت
cope U از عهده برامدن
affords U از عهده برامدن
coped U از عهده برامدن
affording U از عهده برامدن
copes U از عهده برامدن
afforded U از عهده برامدن
afford از عهده برآمدن
incumbency U عهده داری
entrusted U عهده دار
responsible U عهده دار
copings U از عهده برامدن
charges U عهده دارکردن
take over U به عهده گرفتن
take out U از عهده برامدن
undertaking U به عهده گرفتن
charges U عهده داری
charge U عهده دارکردن
to be incapable U از عهده بر نیامدن
charged U عهده دار
charge U عهده داری
acquit از عهده برآمدن
offices U مسئولیت احرازمقام
responsible U مسئولیت دار
product liability U مسئولیت محصول
on one's shoulders <idiom> U مسئولیت شخصی
liabilities U الزام مسئولیت
imputability U مسئولیت اخلاقی
implied trust U مسئولیت فرضی
cark U بار مسئولیت
primary interest U مسئولیت اصلی
area of responsibility U منطقه مسئولیت
onmy own responsibility U به مسئولیت خودم
loads U فشار مسئولیت
load U فشار مسئولیت
amenability U احساس مسئولیت
liability U الزام مسئولیت
office U مسئولیت احرازمقام
sector of responsibility U منطقه مسئولیت
law of tort U مسئولیت مدنی
constructive trust U مسئولیت قهری
posts U مقام مسئولیت
irresponsible U عاری از حس مسئولیت
posted U مقام مسئولیت
post- U مقام مسئولیت
charge U بار مسئولیت
post U مقام مسئولیت
in common <idiom> U مسئولیت داشتن
charges U بار مسئولیت
irresponsibly U بدون حس مسئولیت
draws U کشیده شدن عهده
assumes U عهده دار شدن
guaranteed U عهده دار شدن
guarantee U عهده دار شدن
I am not up to it . It is beyond my control. I cannot cope . U از عهده من خارج است
be up to U به عهده کسی بودن
at owner's risks U ریسک به عهده مالک
stand U عهده دارشدن موقعیت
drawn on U کشیده شدن عهده
charge some one with U به عهده کسی گذاشتن
drawen on the national bank U عهده بانک ملی
draw U کشیده شدن عهده
sponsorship U عهده گیری اعانت
guarantees U عهده دار شدن
assume U عهده دار شدن
without engagement U بدون تقبل مسئولیت
unlimited company U شرکت با مسئولیت نامحدود
sponsor U مسئولیت راقبول کردن
liability for damages U مسئولیت در برابر خسارت
irresponsibly U بدون داشتن مسئولیت
over worked man U مهره شطرنج پر مسئولیت
limited liability company U شرکت با مسئولیت محدود
law of tort U قانون مسئولیت مدنی
The responsibility lies with you. U مسئولیت با شما است.
sponsors U مسئولیت راقبول کردن
To assume responsibility . U قبول مسئولیت کردن
sponsoring U مسئولیت راقبول کردن
privity of contract U مسئولیت طرفین قرارداد
perils U بیم زیان مسئولیت
law of torts U قانون مسئولیت مدنی
peril U بیم زیان مسئولیت
take the chair U ریاست انجمنی را بر عهده داشتن
answered U جواب دادن از عهده برامدن
answering U جواب دادن از عهده برامدن
carrige forward U کرایه به عهده گیرنده کالا
carrier's risk U خطرات به عهده حمل کننده
answers U جواب دادن از عهده برامدن
duties on buyer's account U حقوق گمرکی به عهده خریداراست
hold the fort <idiom> U از عهده کاری شاق برآمدن
draw on U عهده کسی برات کشیدن
answer U جواب دادن از عهده برامدن
emprise U تقریر عهده دار شدن
solidarity U بهم پیوستگی مسئولیت مشترک
loose U از قید مسئولیت ازاد ساختن
looser U از قید مسئولیت ازاد ساختن
loosest U از قید مسئولیت ازاد ساختن
amoral U بدون احساس مسئولیت اخلاقی
disclaimer U رفع کننده ادعا یا مسئولیت
disclaimers U رفع کننده ادعا یا مسئولیت
tied down <idiom> U مسئولیت شغلی یا خانوادگی داشتن
Responsibility weighed him down U بار مسئولیت کمرش را خم کرد
What do I care? U چطور این مسئولیت من است؟
up to someone to do something <idiom> U مسئولیت مراقبت از چیزی را داشتن
pass the buck <idiom> U مسئولیت خودرا به دیگری دادن
to bear any customs duties U هر گونه عوارض گمرکی را به عهده گرفتن
acquits U از عهده برامدن انجام وفیفه کردن
monopolylogue U نمایشی که در ان یک تن عهده دارچند بخش است
To assume office . U عهده دار مقامی ( سمتی ) شدن
He wI'll give a good account of himself. U خوب از عهده اینکار برخواهد آمد
acquitting U از عهده برامدن انجام وفیفه کردن
carrier's risk U ریسک به عهده شرکت حمل ونقل
cashier's check U چکی که بانک عهده خود بکشد
the burden of proof rests of claimant U بار اثبات بر عهده شاکی است
the burden of proof rests with U اثبات ادعا بر عهده مدعی است
see one's way clear to do something <idiom> U احساس از عهده کاری برآمدن را داشتن
owner's risk U خطر یاخطرات به عهده صاحب کالا
carry the ball <idiom> U قسمت مهم وسخت را به عهده داشتن
to take the fall [American English] U مسئولیت چیزی [کاری یا خطایی] را پذیرفتن
broad shoulders U نیروی باربری یا طاقت تحمل مسئولیت
sinecures U هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
see to it <idiom> U مسئولیت انجام کاری را برعهده گرفتن
ignorance of law is no excuse U جهل به قانون رافع مسئولیت نیست
sinecure U هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
to take the fall for somebody U مسئولیت خطایی را بجای کسی پذیرفتن
bisque U امتیاز تعادلی که زمان استفاده از ان به عهده بازیگراست
I shall personally undertake tht you make a profit. U من شخصا" به عهده می گیرم که شما سود ببرید
to bear all customs duties and taxes U تمام عوارض گمرکی و مالیات را به عهده گرفتن
sequoia U میباشد
afro U میباشد
gallium U میباشد
ad U میباشد
gametophyte U میباشد
aceto U میباشد
ads U میباشد
aden U میباشد
adeni U میباشد
adeno U میباشد
afr U میباشد
accountability U ذیحسابی مسئولیت نگهداری سوابق پولی و مالی
buck passer U شخصی که مسئولیت خود را بدیگران محول میکند
to shift off responsibility U مسئولیت را ازخودسلب کردن وبدوش دیگری گذاردن
to shuffle off responsibility U مسئولیت را ازخودسلب کردن بدوش ودیگری گذاردن
I wI'll do it on my own responsibility . U به مسئولیت خودم این کاررا خواهم کرد
to pass the buck <idiom> U مسئولیت ناخوشایند [تقصیر یا زحمت] را به دیگری دادن
to pass the buck to somebody U مسئولیت ناخوشایند [تقصیر یا زحمت] را به کسی دادن
tenantable repair U تعمیراتی که بر عهده مستاجراست تعمیرات جزیی عین مستاجره
He undertook the primiership at the age of eighty. U درهشتاد سالگی عهده دار سمت نخست وزیری شد
primary U کانالی که ارسسال داده را بین دو وسیله بر عهده دارد
he is a man he is sick U وی مریض میباشد
pick up U واگذار کردن مسئولیت مهاریک بازیگر ازاد به کسی
To wash ones hands of somebody (something). U دست از کسی (چیزی )شستن (قطع مسئولیت ورابطه )
frankpledge U مسئولیت دسته جمعی افراد مالیات پرداز یک ناحیه
tackles U از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackle U از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackling U از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
hanging committee U انجمنی که عهده دارچسباندن یا اویختن عکس هایی درنمایش باشند
tackled U از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
parlementaire U کسی که بین طرفین متحاربین مبادله پیام را به عهده دارد
iodine U عنصرشیمیایی که علامت ان I میباشد
iodin U عنصرشیمیایی که علامت ان I میباشد
custodian U بستههای دیسک و ..... میباشد
custodians U بستههای دیسک و ..... میباشد
One insust not step aside and diclaim responsibility . U نبا ید کنا ررفت واز خود سلب مسئولیت کرد
devices U برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
at owner's risk U معامله با قید این که هر گونه خسارت به عهده صاحب جنس باشد
device U برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
bonded goods U کالاهایی که در انبار گمرک میباشد
anopheles U که ناقل میکرب مالاریا میباشد
operational weapon U جنگ افزاری که در عملیات مورداستفاده میباشد
free zone U منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
reorder level U مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
common user supplies U کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
Recent search history Forum search
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
3as red as a rose
1مرض سینه وبغل
1استخدام عبارت از پرکردن و پرنگهداشتن پست های خالی درتشکیل سازمان به اساس اهلیت، لیاقت و شایستگی میباشد
2credit score
1Bravetown
2انرژی پتانسیل
2کلمه با جمله چه فرقی دارد
1MANYASH BE FARSI CHIST?
1the rate of diffusion will be less than if the pure solvent was exposed to the air
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com